یک یادداشت خودمانی بعد از اتمام مطالعه کتاب پدر پولدار پدر بی پول به قلم رابرت کیوساکی. من این کتاب را با هدف آشنایی بیشتر با مفهوم «پول» تهیه و مطالعه کردم.
مدتها به مفهوم آیه شریفه «الله یرزق من یشاء بغیر حساب» فکر میکردم و اینکه آیا منظور خداوند متعال آن است که در دنیا قواعدی برای جذب روزی و نحوه استفاده از آن وجود دارد؟ شاید بسیاری از رفتار و کردارهای پسندیده ای که در دین ما به عنوان عامل برکت روزی از آن یاد میشود جزو عوامل و قواعد این موضوع باشند. و اصولاً شاید هر جا که خداوند اشاره به عبارت «من یشاء» دارد کنایه ای به برقراری اصول و قواعد دارد (خدا به سبب خلاق بودن و داشتن اختیار تام، اصول و قواعدی را در دنیا حاکم کرده است).
جایی دیگر از احادیث ائمه دیدم (چنانچه اشتباه نکنم از احادیث امام علی (ع)) که با کسی که روزی به آن رو کرده مشارکت کنید(نقل به مضمون) که میتواند اشارهای به فضای سرمایهگذاری در شرایط کنونی باشد.
شاید این کتاب گوشهای از این حقیقت را روشن کرد.
محوریت کتاب بر این موضوع قرار دارد که پولدار شدن در بین عموم مردم به جای اینکه به عنوان یک مسأله دارای راهکار منطقی و علمی دیده شود به صورت یک توهم درآمده است. اصولاً پول در معنای صرف خود و اینکه به دنبال پول دویدن ثروت ایجاد میکند یک توهم است که سرایی جز بی پولی و فقر به دنبال ندارد. این موضوع در کلان جامعه باعث دلسردی و روی آوردن به عقده سرایی و گلایه کردن از امور شده است.
از سوی دیگر مفاهیمی همچون دوری از ثروت هم به شدت در جامعه مرسوم است که شاید حاصل فقدان آگاهی به مهارتهای مدیریت سرمایه و هدایت درست آن است.
به هر شکل در هر دوی این موارد نگاهی نادرست و منفی حاکم است.
باید گفت پول یک مفهوم انتزاعی است و در کل پیچیدن و حلقه زدن به دور آن به معنای پوچی و گرفتاری ابدی است. آنچه ملاک است مهارتهای شخص در خلق و مدیریت سرمایه و ثروت و به دام سرمایه و پول نیافتادن است و آقای کیوساکی از آخرین مرحله به عنوان خویشتن داری یاد میکند که در دین ما بسیار توصیه شده است.
بحث انتزاعی بودن مفهوم پول را را میتوان با بحث موفقیت هم مقایسه کرد. اصولاً اشخاصی که به دنبال موفقیت میگردند هیچ وقت توفیق موفق شدن نصیبشان نمیشود، اما آنکه به دنبال توسعه مهارتها(یادگیری اصول و قواعد و به کارگیری آن) در جهت حل مسائل هست موفقیت را به عنوان یک نتیجه جانبی بدست خواهد آورد.
پول و سرمایه نتیجه یک رفتار علمی و عملی است. به عبارت دیگر جهت ایجاد پول و سرمایه نیاز است قواعد و راهکارهای آن کسب و به کار گرفته شود.
در یکی از فرازهای کتاب اشاره شده است ثروتمندان به این نتیجه رسیدهاند که برای افزایش درآمد خود لازم است قسمتی از مال خود را به امور خیریه اختصاص دهند و توصیه کرده که هر جا نیاز به چیزی داشتید آن را ببخشید تا به سمت شما جاری گردد. (این مفاهیم را با قواعد دینی خودمان مقایسه کنید). این موضوع یکی از قواعد گوناگون خلق سرمایه است.
تمام بحث کتاب بر این قرار دارد که نیاز است دانش مدیریت مالی اشخاص افزایش پیدا کند و شیوه تفکر خود را در مورد پولدار شدن تغییر داده و اقدام به توسعه مهارتهای خود در جهت خلق و مدیریت سرمایه و ثروت نمایند.
افزایش مهارتهای مدیریت سرمایه، مدیریت افراد و مدیریت زمان شخصی از جمله نکات مورد تأکید نویسنده میباشد. عمل بر طبق قوانین و دوری از بی قانونی از دیگر توصیههای نویسنده است.
نویسنده معتقد است در ساختار جاری آموزش تعالی تحصیلی ملاکی برای افزایش درآمد در سالهای آینده در نظر گرفته میشود. در واقعیات اشخاص مدارک بالا بدست می آورند، در یک ساختار استخدام میشوند و شروع به اخذ وام برای دستیابی به خواستهها میکنند و در چرخه بی انتهای کار، حقوق و بازپرداخت بدهی ها قرار میگیرند. به عبارتی پول برای پرداخت بدهی.
عنصر برنده یک سرمایه دار حرکت در مسیر زایش پول هست و فرار از چرخه پول برای بدهی است. یک سرمایه دار از هر درآمد در ابتدا سهم خود را پس انداز میکند و سپس اقدام به پرداخت بدهی میکند. سرمایه دار از محل درآیی و درآمد خود اقدام به انجام سرمایه گذاریهای هوشمندانه در جهت زایش پول میکند.
یکی از توصیههای نویسنده سرمایهگذاری در چند زمینه محدود و نه در هر زمینهای میباشد که در نوع خودش قابل توجه است. ایشان جملهای دارد با این مضمون «انسانها آن میشوند که میخوانند» و توصیه نموده است قبل از اقدام به هر عملی (سرمایه گذاری) نسبت به کسب مهارت و افزایش دانش اقدام شود. این موضوع صرفاً از طریق مباحث دانشگاهی نیست، هزاران کتاب و کنفرانسها و از همه مهمتر قهرمانان این عرصه میتوانند منابع بسیار کارایی برای این موضوع باشند. چنانچه نویسنده تأکید دارد که اگر چه نیاز مالی ندارد اما مدام در این جلسات کنفرانسها جهت جذب ایده جدید شرکت میکند.
قبل از مطالعه کتاب عبارتی را همیشه با خود تکرار میکردم و آن این بود: «پولدار شدن عرضه میخواهد» و گواه این موضوع نیز زندگی حضرت علی (ع) است که به نقل بزرگان دارای مکنت مالی بسیار فراوانی بودند و در عین حال فرزندانی غیور و فهیم تربیت کرده و در مقابل به عنوان یک حکم ران و رهبر هیچگاه در دام پول و سرمایه نیافتادند.
گاهی اوقات در کوچه و خیابان جوانانی را مشاهده میکنم که به دلیل مکنت مالی پدر و تلاشها او، دورانی بی دغدغه را میگذرانند و با هر بار دیدن آنها بسیار افسوس میخورم بر آینده آنان و این بی دغدغه بودن (درد بی دردی علاجش آتش است) و همچنین در مقابل جوانان باغیرت و غیوری را میبینم که مکنت مالی پدر را عامل ساخت و پیشرفت بیشتر قرار دادهاند، این دو نمونههایی از مدیریت نادرست و درست سرمایه هستند.
به هر شکل این موضوع صحت دارد، هر چیزی در هستی دارای اصول و قواعدی است و پیروز در این عرصه مجاهدی است که از کسب مهارت خسته نشده و با روحیه نقد پذیری همیشه وضعیت خود را نقد و مسیر حرکت را به سمت هدف تنظیم کند.
در نتیجه لازم است قواعد سرمایه و سرمایهگذاری را بیاموزیم و در جهت خلق ثروت اقدام کنیم. نویسنده در این زمینه به شدت تحت تأثیر کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» قرار گرفته است که قواعد بازی مالی را برای زندگی شخصی و کاری بیان میکند.
به امید خدا در یادداشتی دیگر برداشت خود از کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» نقل خواهم کرد.
جاوید باشید.
حمید جعفریان
- منبع
goo.gl/hmKq4m